دیجیتال مارکتینگ، یکی از آن کلمههایی که چند سالی است سر زبانها افتاده و همزمان نه تنها بسیاری از صاحبین کسب و کارها، بلکه خیلی از بازاریابها هم مفهوم آن را به درستی به کار نمیبرند.
اما واقعا دیجیتال مارکتینگ چیست؟ «دیجیتال مارکتینگ» عبارتی است که استفاده از آن از اوایل سال ۲۰۰۰ عمومیت پیدا کرد؛ اما این مفهوم برای مدت زمانی خیلی بیشتر از این حرفها وجود داشته. چیزی حدود ۱۰۰ سال قبل!
تاریخچه دیجیتال مارکتینگ
حدود ۱۵ سال بعد از ارسال اولین سیگنال های رادیویی توسط مارکونی، در زمستان سال ۱۹۱۰ برای اولین بار آوای موسیقی اپرای متروپلیتن از طریق سیگنال های رادیویی به گوش مردم رسید، و همانطور که حدس میزنید این اتفاق هیجان انگیز! مردم را به خرید بلیت برای تماشای اجراهای بعدی ترغیب کرد؛ و دیجیتال مارکتینگ متولد شد. بدون کوچکترین اثری از تلفنهای همراه هوشمند، اپلیکیشنها، فیس بوک و شبکههای اجتماعی؛ خیلی زود صاحبین کسب و کار، متوجه قدرت رادیو برای افزایش فروش و کاربرد آن در بازاریابی شدند.
برخلاف چیزی که غالب افراد تصور میکنند، دیجیتال مارکتینگ مترادف با بازاریابی اینترنتی نیست. دیجیتال مارکتینگ میتواند هم آنلاین و هم آفلاین انجام شود.
دیجیتال مارکتینگ چیست؟
خیلی ساده و بدون استفاده از واژههای پر زرق و برق، دیجیتال مارکتینگ برقراری ارتباط با مخاطبان و مشتریان، با استفاده از ابزارهای الکترونیکی و دیجیتال است. از بازاریابی تلویزیونی و تلفنی تا بازاریابی شبکههای اجتماعی. در حقیقت تمام فعالیتهای بازاریابی که با استفاده از ابزارهای الکترونیکی انجام میشوند در حوزه دیجیتال مارکتینگ یا بازاریابی دیجیتال قرار میگیرند.
بنابراین دیجیتال مارکتینگ از دههها قبل وجود داشته و لزوماً کانال های بازاریابی آنلاین مثل ایمیل مارکتینگ، سئو، بازاریابی شبکههای اجتماعی را شامل نمیشود.
اهمیت دیجیتال مارکتینگ
تحقیقی که توسط انجمن سلامت و ایمنی آمریکا در مورد سوانح رانندگی انجام شده، نشان میدهد بیش از ۹ درصد از رانندگان مدام به تلفن همراه خود نگاه میکنند؛ در چنین وضعیتی قطعاً دقت مسافران به آنچه در خیابان اتفاق میافتد خیلی کمتر از این حرفهاست. کافیست به کسانی که در تاکسی، اتوبوس یا مترو با شما همسفر میشوند دقت کنید. در شرایطی که به طور متوسط هر فرد ۱۱ ساعت از روز را صرف کار کردن با وسایل الکترونیکی میکند، بیلبوردها شانس دیده شدنشان را از دست میدهند.
در چنین شرایطی با پر رنگ شدن نقش اینترنت در زندگی روزمره، استفاده از ابزارها و بازاریابی دیجیتال روز به روز اهمیت بیشتری پیدا میکند.
فعالیتهای بازاریابی دیجیتال مارکتینگ
فعالیتهای بازاریابی در حوزه دیجیتال را میتوان به دو بخش اصلی آنلاین و آفلاین تقسیم کرد.
1. بازاریابی اینترنتی یا آنلاین
آنلاین مارکتینگ - بازاریابی اینترنتی یا تبلیغات آنلاین همگی بیانگر یک مفهوم هستند. کاهش هزینه ها، انعطاف پذیری، قابلیت اندازه گیری و تحلیل داده دقیق، کنترل بیشتر، توانایی برقراری ارتباطات موثرتر و … از مزایای این شکل از بازاریابی هستند. بازاریابی آنلاین در حقیقت مجموعه ای از ابزارها و متدها برای ترفیع محصول (Promote) در بستر اینترنت است. از ابزارهایی مانند Keyword-Planner که پیش از برنامه ریزی و هنگام تحقیق به آن احتیاج خواهید داشت تا ابزارهایی مانند گوگل آنالیتیکس (Google Analytics) که برای ارزیابی میزان اثربخشی و کارایی کمپین ها به آن نیاز پیدا می کنید.
بازاریابی اینترنتی یا آنلاین ۷ زیر شاخه اساسی زیر را شامل می شود:
۱) سئو (SEO) یا بهینه سازی برای موتورهای جستجو
۲) بازاریابی موتورهای جستجو یا SEM
۳) بازاریابی محتوایی
۴) بازاریابی شبکه های اجتماعی
۵) تبلیغات کلیکی یا PPC
۶) بازاریابی وابسته یا همکاری در فروش (Affiliate Marketing)
۷) بازاریابی ایمیلی یا ایمیل مارکتینگ
1-1. سئو (SEO) یا بهینه سازی برای موتورهای جستجو
سئو قدرتمندترین کانال بازاریابی آنلاین است. فکرش را بکنید، قرار گرفتن در صفحه اول نتایج جستجوی گوگل، و فراتر از آن، قرار گرفتن در رتبه اول برای کلیدواژه مرتبط با کسب و کارمان، چقدر می تواند اطمینان بخش و پر فایده باشد. واقعا کسب و کار آنلاینی کسی هست که چنین موقعیتی را دنبال نکند؟
تحقیقات اخیر Forrester نشان می دهد که ۷۱ درصد از تجربیات آنلاین از موتورهای جستجو شروع می شوند. همانطور که حدس می زنید گوگل پرکاربردترین موتور جستجو است که ۷۴ درصد از سهم بازار را به خود اختصاص داده است. غالب افراد یعنی چیزی حدود ۸۵ درصد، به درستی نتایج جستجو باور دارند.
کافیست این موارد را به این حقیقت که «۵ نتیجه نخست در گوگل ۶۷ درصد کلیک ها را به خود اختصاص می دهند» اضافه کنید تا اهمیت سئو در بازاریابی آنلاین کاملا برایتان مشخص شود.
موتورهای جستجو از الگوریتم های بسیار پیچیده ای برای رتبه بندی صفحات وب در نتایج جستجو استفاده می کنند. هر چند حداقل ۲۰۰ فاکتور مهم برای بهبود رنک گوگل وجود دارد اما بک لینک ها، چگالی و تناوب تکرار کلمات کلیدی، ساختار و لینک های داخلی، بهینه سازی عنوان ها و توضیحات متا و سرعت بارگزاری مناسب، در کنار تولید محتوای ارزشمند، نسبت به سایر موارد اولویت داشته و تأثیرگذاری بیشتری دارند.
به طور کلی سئو به دو بخش درون صفحه ای (On-Page Optimization) و برون صفحه ای (Off-Page Optimization) تقسیم می شود.
فراموش نکنیم که هدف اصلی موتورهای جستجو نمایش صحیح ترین محتوا به کاربرانی است که پاسخ سؤال شان را در اینترنت جستجو می کنند یا در حال تحقیق برای خرید محصولی خاص هستند. بنابراین هنگام تولید و بهینه سازی محتوا همیشه مخاطبانتان را در اولویت قرار داده، ارزش و خوانایی آن را فدای تکنیک های سئو نکنید.
1-2. بازاریابی با استفاده از موتورهای جستجو یا SEM
بازاریابی موتورهای جستجو یا SEM نسخه پولی SEO است؛ که در آن بازاریاب ها با خرید جایگاه های نخست نتایج جستجو برای کلمه کلیدی خاص و تبلیغ در آن، سعی در افزایش ترافیک ورودی و سرعت بخشیدن به پروسه های تولید لید دارند.
هنگام تحقیق درباره بازاریابی موتورهای جستجو حتما به نام Google AdWords برخواهید خورد. ادوردز سرویس تبلیغاتی گوگل (و پرکاربردترین ابزار SEM) است که اکثر ما با نام «تبلیغات گوگل» آن را می شناسیم. در این شکل از تبلیغات، گوگل به شما این امکان را می دهد تا با پرداخت پول به ازای هر کلیک، وب سایت تان را در نتایج جستجو برای کلید واژه ای خاص نمایش دهید.
البته استفاده از این ابزار آنقدرها هم سریع و ساده نیست و ساز و کارهای خودش را دارد؛ حتی ممکن است تبلیغ شما با بودجه ای کمتر، نمایش بیشتر و بازدهی بسیار بالاتری از تبلیغ رقیب تان برای همان کلیدواژه داشته باشد. تعریف صحیح کمپین، تخصیص بودجه درست، طراحی صفحه فرود مناسب برای این نوع تبلیغات و … مواردی هستند که بر کارایی و اثربخشی آن اثر می گذارند.
به هر حال، تبلیغات گوگل تبلیغاتی هستند که در نتایج جستجو نمایش داده می شوند و درست مانند نتایج جستجوی ارگانیک، عنوان و محتوای آن، می بایست با کلیدواژه ها و عبارات جستجو مرتبط باشند. رتبه های اول و دوم نتایج جستجو در گوگل حدود ۵۰ درصد از تمام کلیک ها را به خود اختصاص می دهند. بنابراین چنانچه با مدیریت صحیح در این جایگاه ها قرار بگیرید، حتما ترافیک ورودی به وب سایت تان افزایش خواهد یافت. البته به ازای هر کلیک و ورودی باید هزینه پرداخت کنید.
1-3. بازاریابی محتوایی (Content Marketing)
بازاریابی محتوایی فعالیتی است که در آن، بازاریاب ها روی تولید محتوای ارزشمند و انتشار آن بین مشتریان بالقوه تمرکز می کنند. دقت کنید که بازاریابی محتوا چیزی متفاوت با کپی رایتینگ است. در بازاریابی محتوایی با تولید و انتشار محتوا سعی در تولید لید و قانع کردن مشتری برای اقدام به خرید می کنیم. در حالی که کپی رایتینگ بیشتر به Packaging شبیه است و نقش ترغیب کنندگی دارد.
بنابر تعریف Content Marketing Institute، بازاریابی محتوایی «یک رویکرد استراتژیک بازاریابی است که بر تولید و انتشار محتوای با ارزش، مرتبط، و یکپارچه برای دستیابی به مخاطبان مشخص و نگهداری آنها انجام می شود».
برخلاف تبلیغات مقطعی، بازاریابی محتوایی یک استراتژی بلند مدت است که با استفاده از آن به مخاطبانتان نشان می دهید که برای آنها واقعا اهمیت قائلید. مشتریان، اهداف و جنبه های مختلف کسب و کارتان را بشناسید. در کانتنت مارکتینگ به مخاطبانمان محتوای مختص به خودشان را ارائه می کنیم و با تداوم آن، رابطه ای قوی بین آنها و خودمان ایجاد می کنیم. البته تولید محتوا صرفا به معنای نوشتن در وبلاگتان نیست. فایل های ویدئویی، پادکست ها، کتاب های الکترونیکی، عکس ها و اینفوگرافیک ها، همگی در «جعبه ابزار» بازاریابی محتوایی قرار می گیرند.
1-4. بازاریابی شبکه های اجتماعی (Social Media Marketing)
شبکه های اجتماعی ابزاری قدرتمند برای برقراری ارتباط با مشتریان، درگیر کردن آنها با نام برند (Engagement) و سوق دادن آنها به سمت خدمات یا محصول تان است. به اشتراک گذاری محتوای وب سایت یا وبلاگ تان، بدون شک یکی از کارهایی است که در شبکه های اجتماعی انجام خواهید داد. این موضوع علاوه بر کمک به شناخته شدن محصول تان، روی سئو و بهبود رتبه شما در گوگل هم تاثیرات مثبتی خواهد داشت. اما فعالیت در شبکه های اجتماعی فراتر از این حرف هاست.
«بازاریابی شبکه های اجتماعی، پروسه تولید محتوا، متناسب با فضا و نحوه کارکرد رسانه های اجتماعی مختلف، به منظور ایجاد علاقه و همرسانی ارگانیک (Engagement & Sharing) و هدایت ترافیک به سمت محصول/خدمات است».
هنگام برنامه ریزی برای فعالیت در شبکه های اجتماعی باید دو موضوع مهم را مد نظر داشته باشیم؛ یکی محتوا یا Content و دیگری زمینه یا Context.
محتوا یا Content هر چیزی است که در رسانه های اجتماعی با دیگران به اشتراک می گذارید. از یک Status ساده در فیس بوک تا عکس و ویدئو در اینستاگرام، اخبار مربوط به صنعت فعالیت تان در لینکدن و الی آخر. اما نکته اینجاست که محتوای شما می بایست با Context یا زمینه و فضای شبکه های اجتماعی همخوانی داشته باشد؛ در غیر این صورت فعالیت های شما در شبکه های اجتماعی اثربخشی خاصی نخواهند داشت.
برای مثال شاید طنازی در توییتر کاملا طبیعی و کاربرپسند باشد اما در لینکدن ارائه دلیل و مدرک و لحن علمی بیشتر مورد قبول قرار می گیرد. البته بدون شک نحوه فعالیت های شما در این پلتفرم ها، از اولویت های شما در برندینگ و موقعیتی که برای نام تجاری تان متصور هستید (Brand Positioning) نشات می گیرند. به شبکه های اجتماعی صرفا به عنوان محلی برای بازنشر محتوای وب سایت نگاه نکنید. قصه گویی کنید و در هر رسانه اجتماعی موضوعات متناسب با همان رسانه را با دیگران به اشتراک بگذارید.
1-5. تبلیغات کلیکی یا PPC
تبلیغات کلیکی PPC (یا Paid Per Click) کارکردی مشابه با بازاریابی موتورهای جستجو دارد. ممکن است بارها به این شکل از تبلیغات و بازاریابی اینترنتی در شبکه های اجتماعی برخورد کرده باشید. در غالب شبکه های اجتماعی می توانید با تعریف تبلیغ مدنظرتان و انتخاب جامعه آماری هدف، آن را به کاربران نمایش داده و در ازای هر کلیکی که روی تبلیغ انجام می شود، هزینه ای مشخص پرداخت کنید.
فیس بوک، توییتر، لینکدن و اینستاگرام چنین امکانی را در اختیارتان قرار می دهند. اما با توجه به شرایط خاص سیاسی و اقتصادی یا به عبارت ساده تر به خاطر تحریم ها! امکان استفاده از این ابزارها در ایران بسیار محدود است.
چیزی که در ایران به عنوان تبلیغات PPC می شناسیم عملا محدود به تبلیغات متنی یا بنری در دیگر وب سایت ها محدود می شود. برای استفاده از این کانال بازاریابی دو راه وجود دارد. یکی مذاکره مستقیم با وب سایت ها و دیگری استفاده از خدمات آژانس های تبلیغاتی مانند Anetwork، کلیک یاب و یا عدد و … برای تبلیغات موبایلی.
در روش اول هر چند زمان و انرژی بیشتری صرف راه اندازی کمپین تبلیغاتی تان خواهید کرد اما کنترل بیشتری بر فرایندها خواهید داشت. در روش دوم هر چند تبلیغ شما در شبکه گسترده تری از وب سایت ها و اپلیکیشن ها به نمایش در می آید، اما کنترل این که تبلیغ شما دقیقا در چه زمانی و در چه وب سایتی به کاربران نشان داده می شود تقریبا خارج از دسترس شما خواهد بود.
صرف نظر از روشی که به کار می گیرید، اندازه گیری را فراموش نکنید. نرخ کلیک یا CTR بنرهای مختلف را مانیتور کنید، برای صفحات فرودتان UTM تعریف کنید، متریک ها و عملکرد هر کمپین را با تعریف صحیح اهداف یا Goal Setting در گوگل آنالیتیکس اندازه گیری کنید تا با مشخص کردن ROI یا نرخ بازگشت سرمایه، بتوانید برآورد صحیحی از نحوه کارکرد تبلیغات کلیکی داشته باشید و مدام فرایندهایتان را بهبود ببخشید.
1-6. بازاریابی وابسته یا همکاری در فروش (Affiliate Marketing)
یک شرایط خیلی ساده و نه چندان دور از انتظار را فرض کنید: به یکی از دوستانتان رستورانی را که دوستش دارید، یا فروشگاهی را که خودتان برای خرید وسایل کوهنوردی سراغش می روید، پیشنهاد می دهید. دوست شما از رستوران یا فروشگاه خرید می کند؛ و خب طبق تجربه چیزی جز تشکر از طرف دوست مذکور (که البته بسیار ارزشمند هم هست) گیرتان نمی آید!
حالا کمی خیال پرداز باشید: دفعه بعد که مسئول رستوران یا فروشگاه را می بینید، ۱۰ درصد از مبلغ خرید را به خاطر معرفی دوست تان، به شما هدیه می دهد. بازاریابی وابسته، همکاری در فروش یا Affiliate Marketing چیزی جز این نیست.
AMAZON بهترین مثال برای بازاریابی وابسته است. با ثبت نام در برنامه Affiliate Marketing آمازون، می توانید یک لینک مخصوص به خودتان برای هر یک از محصولات آمازون ایجاد کنید و در وب سایت یا وبلاگ تان قرار دهید. آمازون درصدی از فروش را به ازای هر خریدی که از طریق لینک های شما انجام شده باشد، به عنوان کمیسیون به حساب شما واریز می کند.
1-7. بازاریابی ایمیلی یا ایمیل مارکتینگ
ایمیل یکی از بهترین ابزارها برای برقراری ارتباط (Communicate) با مشتریان و لیدها (Leads) یا سرنخ های فروش است؛ و تا جایی که من تجربه کردم، در غالب موارد بین تمام فعالیت های بازاریابی آنلاین، ترافیک ورودی از طریق ایمیل مارکتینگ بیشترین نرخ تبدیل و ROI را دارد؛ و ابزاری بسیار قدرتمند برای Lead Nurturing است.
اما اشتباه نکنید! ایمیل مارکتینگ به معنای ارسال ایمیل تبلیغاتی و انتظار برای رشد فروشتان نیست. کمپین بازاریابی ایمیلی موفق پیش شرط های خودش را می طلبد.
پیش از ارسال ایمیل لیست مخاطبان و گیرنده هایتان را مرتب کنید. چند پروفایل یا پرسونای مشتری مشخص کنید. بر اساس اطلاعات و اندازه گیری های قبلی گیرنده ها را دسته بندی کنید. برای هر پرسونا، با رعایت اصول کپی رایتینگ و بر اساس استراتژی محتوا، ایمیل خودش را تهیه کنید و با پیش بینی پارامترهای لازم برای اندازه گیری، میزان اثربخشی هر کدام را مانیتور کنید. A/B تست یا آزمون های جداگانه را فراموش نکنید و مدام به دنبال تصحیح فرایندهایتان باشید.
اما پرسونای مشتری چیست؟ پرسونای مخاطب یا مشتری، تصویری فرضی از مشتری است که بر اساس تحقیقات و داده های واقعی که از مشتریان تان دارید تعیین می شود. ویژگی های دموگرافیک، الگوهای رفتاری، انگیزه ها و اهداف، جزء مواردی هستند که باید هنگام تعیین پرسونای مشتری در نظر بگیرید.
2. بازاریابی دیجیتالِ آفلاین
بازاریابی دیجیتالِ آفلاین را میتوان به ۴ دسته اصلی تقسیم بندی کرد.
دستهاول شکلهایی از بازاریابی آفلاین هستند که با استفاده از ابزارهای دیجیتال کیفیت بهتری پیدا کرده اند. در این حالت از ابزارهای الکترونیکی برای بهبود تجربه کاربران استفاده میکنیم. دسته دوم یعنی بازاریابی با استفاده از رادیو تقریبا قدیمیترین شکل دیجیتال مارکتینگ است و بازاریابی تلویزیونی هنوز هم در زمره محبوبترین روشهای بازاریابی قرار دارد. دسته چهارم بازاریابی تلفنی است که عموما آن را با «تماس سرد یا Cold Calling» میشناسند.
از نگاهی دیگر، بازاریابی دیجیتال را میتوان به دو بخش درونگرا و برونگرا تقسیم کرد. بازاریابی درونگرا یا Inbound Marketing غالبا در بستر اینترنت اتفاق میافتد و در آن بازاریابها با تولید محتوا سعی در کشاندن مخاطبان به وب سایت یا دیگر بسترهای آنلاین خود دارند. بهترین مثال از این شکل بازاریابی، تولید محتوا در وبلاگ و تمرکز بر کانال سئو است.
بازاریابی برون گرا و بازاریابی درونگرا
در بازاریابی برونگرا یا Outbound Marketing یک پیام تبلیغاتی را بدون در نظر گرفتن علاقه یا عدم علاقه، مرتبط یا نامرتبط بودن پیام به مخاطبان، در دید آنها قرار میدهیم. در این حالت سعی میکنیم تا جای ممکن در دید افراد بیشتری قرار بگیریم و توجه افراد بیشتری را به خود جلب کنیم. برای مثال تبلیغات بنری رستورانها در وب سایتهای خبری که از سراسر کشور بازدید کننده دارند شکلی از بازاریابی بروانگرا است.
در بازاریابی برونگرا میبایست سعی کنیم تا جای ممکن علاوه بر جلب توجه، برای مخاطبان جذاب باشیم؛ موضوعی که غالبا در کپی رایتینگ (Copy writing) معنا پیدا میکند. این در حالیست که در بازاریابی درونگرا، در کنار استفاده از تواناییهای یک کپی رایتر (Copy right)، بر تولید محتوای ارزشمند تمرکز میکنیم.
2-1. بازاریابی آفلاین بهبود یافته
در شهرهای شلوغ و پر تردد، بیلبوردها هم با یکدیگر و هم با دیگر ابزارهای بازاریابی برای جلب توجه مردم رقابت میکنند. بیلبوردهای الکترونیکی و LEDهای تبلیغاتیِ پر نور و پر از رنگ خیلی خوب توجه افراد و عابران را به خود جلب میکنند.
این روزها با ورود به بازارهای موبایل با دستگاههایی روبرو میشوید که تجربه استفاده پیش از خرید را در اختیار شما قرار میدهند. اگر محصولی که میفروشید دستگاههای الکترونیکی هستند، امکان استفاده پیش از خرید و قرار دادن دموی محصول در اختیار مشتریان، بخش جدا نشدنی از استراتژیهای دیجیتال مارکتینگ شما خواهد بود.
در گذشته از بازیهای پلی استیشن نسخههای دمو تهیه و به طور محدود در بازار توزیع میشد. این سیدیها که بخشهای کوچکی از محصول را در فرمت دیجیتال در اختیار خریداران احتمالی قرار میدادند به سرعت بین خورههای پلی استیشن دست به دست میشد.
2-2. بازاریابی تلویزیونی
ویدئو یکی از بهترین ابزارهای برقراری ارتباط با مخاطبان هدف شماست. در محتوای ویدئویی علاوه بر کلام، میتوانید از لحن، جلوههای بصری و حتی موسیقی برای انتقال پیامی خاص به مخاطبان استفاده کنید؛ فراموش نکنید که در انتها، بازاریابی چیزی جز برقراری ارتباط صحیح با مخاطبان نیست. شاید هم به همین دلیل است که این روزها ویدئو مارکتینگ یا بازاریابی ویدئویی یکی از محبوبترین ابزارهای دیجیتال مارکتینگ محسوب میشود، چرا که برای عموم افراد برقراری ارتباط با محتوای ویدئویی بسیار سادهتر، جذاب تر و باکیفیتتر است.
بازاریابی تلویزیونی قدیمیترین روش استفاده از ویدئو برای فعالیتهای بازاریابی است. تلویزیون جایی است که مثل سیاهچاله بودجههای بازاریابی شرکتهای بزرگ را میبلعد! اما این شکل از بازاریابی دیجیتال نیز آرام آرام جایگاه قدیمیاش را از دست میدهد.
تلویزیونها و پلتفرمهای پخش آنلاین ویدئو که نه تنها فرصت تماشا بلکه فرصت نقد و گفتگو پیرامون برنامههای مختلف را در اختیار مخاطبان قرار میدهند، حجم گستردهای از مخاطبان تلویزیون را به سوی خود میکشند. صفحات یوتوب به طور متوسط در هر ماه ۲۴ میلیارد بار دیده میشوند و محتوای آن سلایق مختلفی را پوشش میدهد، از سرگرمی و فیلم تا محتوای آموزشی.
با تمام اینها، هنوز به طور متوسط هر فرد ۴ ساعت از وقت خود را صرف تماشای تلویزیون میکند. بنابراین تلویزیون کماکان نقش مهمی در فعالیتهای بازاریابی خواهد داشت.
در دنیایی که بازاریابها هر روز سعی میکنند تا هرچه هدفمندتر (از طریق کانال های بازاریابی آنلاین مثل سئو، موتورهای جستجو و بازاریابی شبکههای اجتماعی) به مخاطبان دسترسی داشته باشند و کیفیت فرایندهای تولید لید را بهبود ببخشند، در استفاده از بازاریابی و تبلیغات تلویزیونی باید خیلی هوشمندانهتر عمل کنید تا مخاطبان، ارتباط محصول/ خدمات شما با خودشان را بهتر درک کنند. اگر هدف شما از تبلیغ افزایش سهم-آوا یا ایجاد Brand Awareness باشد، تبلیغات تلویزیونی هنوز هم گزینه خوبی به شمار میآید.
2-3. تبلیغات تلویزیونی هدفمند
تصور کنید که بیننده تبلیغ شما درباره کرم برطرف کننده چروک صورت، یک جوان ۲۰ ساله در حال تماشای سریال یا برنامه ورزشی مورد علاقهاش باشد. در تبلیغات تلویزیونی پیام شما به حجم وسیعی از مخاطبان منتقل میشود و تا جای ممکن با افراد بیشتری ارتباط برقرار میکنید (چیزی شبیه به بیلبورد).
یکی از راههای بهینه و هدفمند کردن تبلیغات در تلویزیون، پخش آگهی در برنامههای پرطرفدار مرتبط با محصول/ خدمات/ برند شماست. برای مثال میتوانید محصولی مانند «کرم برطرف کننده چروک صورت» را در برنامههایی که برای خانمهای خانه دار (مثل به خانه بر میگردیم) تهیه میشوند تبلیغ کنید یا حتی اسپانسر چنین برنامههایی باشید.
روش دیگر، ساخت ویدئوهای خلاقانه و انتشار همزمان آنها در بسترهای آنلاین است، جایی که احتمال همرسانی (Share) و شکل گیری فضای بحث و گفتگو در مورد ویدئوی شما افزایش مییابد. این موضوع به خصوص زمانی اهمیت مییابد که تیزر تبلیغاتی شما در حوزه مسئولیت اجتماعی طراحی و تهیه شده باشد.
به طور کلی استفاده همزمان و صحیح از تبلیغات آنلاین و آفلاین میتواند اثربخشی فعالیتهای شما را دو چندان کند.
2-4. بازاریابی رادیویی
بعد از گذشت بیش از یک قرن از ارسال اولین پیامهای تبلیغاتی با استفاده از رادیو، این روش هنوز برای خیلی از کسب و کارها کانال خوبی برای تبلیغات محسوب میشود. هر چند در کشور ما استفاده از رادیوی اینترنتی چندان معمول و رایج نیست، اما به طور کلی کانال های رادیویی علاوه بر شکلهای سنتی، در بستر اینترنت هم حضور دارند (رادیو اینترنتی) و برنامه پخش میکنند.
بازاریابی رادیویی هنوز هم نقش مهمی در فعالیتهای بازاریابی به خصوص برای برندهای بزرگ بازی میکند. طبق آمارهای وب سایت Statista:
- در ایالات متحده و در یک بازه زمانی یک هفتهای، ۸۵ درصد از مردم به رادیو گوش میدهند.
- به طور متوسط هر شنونده ۲ ساعت به رادیو گوش میدهد.
- ۴۰ در صد از کل بودجههای صرف شده در بازاریابی رادیویی مربوط به بازار آمریکا است.
- حداقل ۵۰ درصد از مردم آمریکا در ماه یکبار به رادیو اینترنتی گوش میدهند.
علیرغم کوچک شدن سهم رادیو از فعالیتهای بازاریابی و کمرنگ شدن نقش آن در نظر بسیاری از صاحبین کسب و کار، هنوز هم یک تبلیغ رادیویی خوب میتواند ارتباط محکم و با کیفیتی بین شما و مخاطبانتان برقرار کند.
این روزها بسیاری از برنامههای رادیویی از سبک و سیاق پادکستها برای تبلیغات استفاده میکنند. برای مثال، قرار دادن تبلیغ در ابتدا یا انتهای یک برنامه محبوب درباره سفر و طبیعت گردی، می تواند انتخاب مناسبی برای فروشگاه آنلاین لوازم کوهنوردی شما باشد؛ یا حتی میتوانید به عنوان اسپانسر جوایزی را به شرکت کنندگان - برنامهها و مسابقات رادیویی اهدا کنید.
2-5. بازاریابی تلفنی
بازاریابی تلفنی را میتوان به دو بخش کلی تقسیم کرد. بازاریابی با استفاده از تلفنهای همراه (هوشمند) و با استفاده از تلفنهای عادی.
اگر برقراری ارتباط با مخاطبان از طریق تلفنهای هوشمند در بستر اینترنت اتفاق بیافتد، مثلا در اینستاگرام و سایر شبکههای اجتماعی، این شکل از دسترسی به افراد در حوزه بازاریابی آنلاین و موبایل مارکتینگ معنا پیدا میکند؛ اما اگر از ابزارهایی مانند اساماس یا تماس صوتی استفاده کنیم، فعالیتهای ما به بخش آفلاین دیجیتال مارکتینگ مربوط خواهد شد. در اینجا منظورمان از بازاریابی تلفنی، برقراری ارتباط با مخاطبان و مشتریان بدون استفاده از اینترنت است.
تماس سرد یا Cold Calling شناخته شدهترین شکل بازاریابی تلفنی است و به تماسی صوتیای گفته میشود که در آن بدون داشتن زمینه قبلی، سعی در فروش محصول یا خدمات به دیگران میکنیم. این روش نه برای بازاریاب و نه برای مخاطب روش چندان دلچسبی به نظر نمیآید. چرا باید از یک غریبه که معلوم نیست چطور شماره تماس ما را به دست آورده خرید کنیم؟
به طور متوسط در شرکتهایی که از این روش استفاده میکنند روزانه ۳ فروش اتفاق میافتد. هرچند این روش مانند بازاریابی شبکههای اجتماعی قابلیت فروش در تعداد بالا را ندارد، اما هنوز هم برای برخی از شرکتها راه حلی کارامد محسوب میشود. این روش برای فروش محصول به مصرف کننده نهایی چندان قابلیت Scale شدن ندارد، اما برقراری و شروع ارتباط از این طریق، برای فروشهای B2B می تواند بسیار مفید باشد.
بازاریابی با استفاده از پیام کوتاه شکل دیگری از بازاریابی تلفنی است که خصوصا برای کسب و کارهای کوچک و SMEها میتواند جذاب باشد. برای مثال ارسال SMS درباره تخفیف یا پیشنهادی ویژه به مشترکین یک منطقه، میتواند پای مشتریان بیشتری را به رستوران شما باز کند.
تحقیقات نشان میدهد که ۹۰ درصد صاحبین تلفن همراه تا ۳ دقیقه بعد از دریافت پیامک آن را باز میکنند. استفاده از پنلهای SMS برای اطلاع رسانی درباره برنامههای باشگاه مشتریان یا پیشنهادات و تخفیفات جدید میتواند بسیار مفید باشد (البته با رعایت اصول کپی رایتینگ!). خصوصا اگر مخاطب، دلیل و مبدا ارسال پیام را از قبل بشناسد و آن را اسپم ارزیابی نکند، ارسال پیام کوتاه میتواند روشی کارامد برای بازگشت مشتری و رشد فروش شما باشد. روشی که حتی کمپانیهای بزرگی مثل والمارت هم از آن استفاده میکنند.
نتیجه گیری
در تعریف ساده، دیجیتال مارکتینگ برقراری ارتباط با مخاطبان از طریق ابزارهای دیجیتال است. اگر انتقال پیام به مخاطب در بستر اینترنت اتفاق بیافتد، فعالیتهای ما در حوزه بازاریابی آنلاین جای میگیرند. اگر بدون استفاده از اینترنت (مثلا تبلیغات تلویزیونی) به برقرای ارتباط با مخاطبان اقدام کنیم، از زیر شاخه آفلاینِ بازاریابی دیجیتال استفاده کردهایم.
استفاده همزمان از تبلیغات آنلاین و آفلاین، بخصوص هنگام طراحی کمپین میتواند اثربخشی فعالیتهای شما را دو چندان کند؛ تا جایی که در بسیاری از کمپینها استفاده از تبلیغات پرینتی نیز میتواند کمک آفرین باشد.